0

بگذار همین‌جوری یک صدایی توی خانه بپیچد!

صدا در خانه
بازدید 241

در جوامع مدرن که به ‌حد باورناپذیری پر از سروصدا شده‌اند، همه به‌دنبال تجربه‌ی سکوت می‌گردند. بسیاری از کسب‌وکارها حول تجربه‌ی سکوت شکل گرفته و در حال رشد روزافزون هستند. از فروش هدفون‌هایی که با ادعای حذف صداهای محیط به بازار می‌آیند، تا کلاس‌های مدیتیشن که با تمرکز در سکوت وعده‌ی حال بهتر روحی به آدم‌ها می‌دهند.

خیلی از تولیدکننده‌های محصولات الکتریکی در شعارهای تبلیغاتی روی صدای کمِ دستگاه تمرکز می‌کنند. صدای کم‌تر برای یک وسیله‌ی برقی، یک امتیاز است، اما گاهی این تبلیغات آرام‌آرام تصوراتی غیرواقعی در ذهن‌مان ایجاد می‌کنند: می‌شود روزی در سکوت مطلق به‌سر برد! این‌ها را بگذارید کنار. می‌رسیم به دستورالعمل‌های بی‌اساس در فضای مجازی که مدام توی گوش‌مان فرو می‌کنند باید از هیاهوی شهر به خلوت‌مان پناه ببریم. آیا چیزی تحت عنوان سکوت مطلق وجود دارد؟ اگر به دشت یا کوه برویم، می‌توانیم «سکوت» را تجربه کنیم؟

برخی تحقیقات نشان می‌دهند داخل جمجمه‌ی انسان‌ها، سکوت وجود ندارد. وقتی صدای محیط به حداقل امکان برسد، مغز تازه متوجه و شیفته‌ی امکانات دیگری می‌شود: صداهای درون. آن‌جاست که انسان از درون با خودش حرف می‌زند، حرف‌های پیش‌تر شنیده‌شده را مرور می‌کند یا با خیال‌بافی برای آینده سکوت را می‌شکند. حتی اگر امکان غلبه بر این صداها را داشته باشید و جلوی تمامی چندصدایی‌های درونی را بگیرید، به مرحله‌یِ عبورناپذیرِ صدای تپش قلب یا قورت‌دادن آب دهان می‌رسید. صدایی که تنها با مرگ دست از سر آدم‌ها برمی‌دارد. در واقع با کم‌شدن صداهای بیرونی، هیاهوهای همه‌جانبه‌ی درونی فرصت عرض‌اندام پیدا می‌کنند. جان کیج، موزیسین نام‌آشنا، دراین‌باره گفته: «در ساکت‌ترین مکان هم صدای سیستم عصبی و جریان خون به‌گوش می‌رسد». با همه‌ی این توصیفات، بعید به‌نظر می‌رسد بتوانیم تجربه‌ای طولانی‌مدت از سکوت داشته باشیم و بنابراین خیلی نباید نگران صدای زنگ خانه، تیک‌تاک ساعت، پرنده‌ی خوش‌صدای توی حیاط یا ردشدن عابران از زیر پنجره‌ی اتاق‌‌مان باشیم.

 

حذف صدا، یک ادعای تبلیغاتی است که به درد زندگی نمی‌خورد!

حذف صداهای محیطی و اضافه (Noise) ادعایی‌ست که بیش‌تر به درد شعارهای تبلیغاتی می‌خورد. چنان‌چه توضیح داده شد، خیلی به‌کار زندگی نمی‌آید. در واقع تولیدکننده‌های مختلف برای دویدن هم‌‌پای رقبا به‌دنبال یک مزیت رقابتی می‌گردند و وقتی خیلی در عرصه‌های فنی دستاورد تازه‌ای ندارند، روی صدای کم دستگاه طوری مانور می‌دهند که انگار درون انسان و محیط بیرونی را برای همیشه به تسخیر خود درآورده‌اند.

به‌عنوان مثال کم پیش می‌آید صدای کارکردن یک هود در آشپزخانه برای کسی آزاردهنده باشد. بله، اگر وسیله به‌حدی پرسروصدا باشد که هرلحظه جلب‌توجه کند و در آرامش لحظه‌ای آدم‌ها اختلال به‌وجود بیاورد، باید تعویض شود. اما تمرکز بیش‌ازحد روی کم‌صدابودن لوازم خانگی یا خودرو و دیگر محصولات و تجهیزات تا جایی که از آن‌ها به‌عنوان ابزارهایی که سکوت مطلق ایجاد می‌کنند، یک شعار تبلیغاتی است که حتی با کمی بدبینی و سخت‌گیری می‌شود از آن با فریب تبلیغاتی هم یاد کرد.

 

 

روراست باشیم: خیلی هم از سکوت خوش‌مان نمی‌آید!

مشغول آشپزی هستیم، دکوراسیون خانه را عوض می‌کنیم، به گل‌دان‌ها آب می‌دهیم و در تمام این دقایق تلویزیون روشن است و صدای آن در خانه پخش می‌شود. احتمالاً شما هم یا این عبارت را گفته‌اید یا حداقل از یکی از اطرافیان‌تان شنیده‌اید: «همین‌جوری تلویزیون رو روشن می‌کنم که یه صدایی تو خونه باشه». واقعیت گاهی برخلاف چیزی‌ست که شرکت‌های تبلیغاتی توی چشم و گوش ما فرو می‌کنند. ما خیلی هم طرف‌دار سکوت نیستیم. حداقل تا جایی به‌دنبال سکوت می‌گردیم که صدای همهمه‌ی شهر، مترو و بوق ماشین‌ها اذیت‌مان می‌کند. اما حاضر نیستیم طولانی‌مدت در خانه سکوت را تحمل کنیم. سکوت گاهی عذاب‌آور است. بعضی‌ وقت‌ها ترسناک است. آدم را با خودش رودررو می‌کند که یا درونی پرآشوب و به‌هم‌ریخته دارد یا اگر ذهنی آرام هم داشته باشد، از سکوت طولانی‌مدت خسته می‌شود. می‌شود گفت تجربه‌ی ادامه‌دارِ سکوت، ملال‌آور است. موسیقی پخش می‌کنیم، تلویزیون را بی‌‌آن‌که برای‌مان مهم باشد چه چیزی پخش می‌کنیم روشن نگه می‌داریم و اگر هیچ امکاناتی کنارمان نباشد، ممکن است ناگهانی بزنیم زیر آواز و حتی اگر صدای خوبی برای آواز نداشته باشیم، سوت می‌زنیم یا یک ملودای آشنا را زیر لب و گنگ زمزمه می‌کنیم. این‌ها همه‌جور تلاش ماست برای فرار از سکوت اما ترفندهای تبلیغاتی از یادمان می‌برند که به‌شکلی تاریخی دوستیِ نزدیکی با سکوت نداشته‌ایم.

به‌نظر می‌رسد ما به‌شکلی متظاهرانه اعلام می‌کنیم به‌دنبال سکوتیم، اما با نفس عمیق هم که شده سعی می کنیم در هر جمعی اعلام حضور کنیم. سکوت را به هر بهانه می‌شکنیم. این موقعیت عذاب‌آور است که در یک اتاق فردی روبه‌روی‌مان نشسته و هیچ جمله‌ای برای گفت‌وگو با او پیدا نمی‌کنیم. سؤال درباره‌ی آب‌وهوا یا ترافیک معمولاً راه فرارمان در این موقعیت‌هاست.

از این‌جا می‌شود میان «سکوت» و «یک‌نواختی» ارتباط برقرار کرد. یک‌نواختی با ذات انسان‌ها سازگار نیست و سکوت یکی از مهم‌ترین اتفاق‌هایی‌ست که لحظات ما را یک‌نواخت می‌کند یا یک‌نواختی را به خاطرمان می‌آورد. بعضی رفتارها مثل کلنجاررفتن با سرِ خودکارهای فنری یا روشن‌وخاموش‌کردن متوالی صفحه‌ی موبایل به‌نوعی تلاش ما را برای فرار از لحظات یک‌سان و کسالت‌بار نشان می‌دهد.

 

چند دسی‌بل است؟

در این بخش فهرستی را مرور می‌کنیم از شدت صداهایی که در زندگی زیاد در معرض آن‌ها قرار گرفته‌اید. دسی‌بل یک واحد اندازه‌گیری لگاریتمی است که معمولاً شدت صداها را با استفاده از آن بیان می‌کنند.

تیک‌‌تاک ساعت: 20db

پچ‌پچ‌کردن نزدیک گوش: 30db

کتاب‌خانه‌ی ساکت: 40db

مکالمه‌ی عادی از نزدیک: 60db

سروصدا و ترافیک شهری: 80db

سشوار و مخلوط‌کن: 90db

حداکثر صدا در دستگاه‌های اپل: 102db

صدای گلوله: 140db

آستانه‌ی احساس درد در گوش: 140db

آستانه‌ی پارگی پرده‌ی گوش: 150db

 

 

 

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *