تلویزیون هوشمند، تازهترین مرحلهی تکامل تلویزیون است. بشر برای رسیدن به این مرحله از پیشرفت ساخت و تولید تلویزیون، مراحل زیادی را از سر گذرانده است. در این یادداشت، بهصورت خلاصه تاریخچهی پیدایش و تکامل تلویزیون را از ابتدا تا تولید تلویزیون هوشمند مرور میکنیم و در انتها، به ویژگیهای تلویزیون هوشمند، بهعنوان مجهزترین نمونه در عرصهی تولید تلویزیون، خواهیم پرداخت.
تلویزیون از مهمترین دستاوردهای تولید در قرن بیستم است. جعبهی جادویی، بهمحض ورود به خانهها، سبک زندگی انسان را تغییر داد. تلویزیون، فهم تازهای از زندگی به انسان داد. پیش از آن، تماشای زندگیهای دیگر در خانهی شخصی، یک رؤیا بود. با تلویزیون این رؤیا محقق شد. کمی قبل از تلویزیون، سینما توانسته بود آدمها را برای تماشایِ جادوییِ زندگیِ دیگران به سالنهای تاریک بکشاند. سینما، اولین قدم از تحقق این رؤیا بود که بشر با آن توانست به خیالِ مشترک برسد. به چه معنا؟ قصهگویی سنتی هزارساله داشت. آدمها این عادت را داشتند که قصهها را حین شنیدن یا خواندن، بهصورت فردی تصور کنند. هرکس در ذهنش، تصویری از شخصیت داستانها میساخت. با سینما، این تصویر، به تصویر مشترک تبدیل شد. سالن سینما محلی بود که در آن افراد همزمان با آنکه قصهای میشنیدند، در معرض یک تصور مشترک از فضای آن قصه قرار میگرفتند؛ چیزی بسیار فراتر و کاملتر از امکانی که تئاتر فراهم کرده بود. بهعبارتی، سینما، تخیلهای فردی را به تخیل جمعی تبدیل کرد یا میشود گفت سینما، آدمها را بههم نزدیک کرد. نیمهی اول قرن بیستم، دورهی ذوقزدگی بشر نسبت به سینما است. سال ۱۹۲۷، سینما ناطق میشود، تا دوباره شگفتی دیگری برای مردم رقم بزند. از دههی چهل بهبعد، بهخصوص از دههی پنجاه، تلویزیون رونق پیدا کرد، تا انسان وارد مرحلهی پیچیدهتری از خیال مشترک شود. با تلویزیون میشد آدمها دور از هم، در ساعتهای مختلف شبانهروز، با مسئلهای مشترک درگیر شوند. تلویزیون، رفتهرفته به یک عضو دائمی خانهها تبدیل شد. امروزه تخمین میزنند، هر خانواده در طول روز حدود ۶ساعت در معرض ارتباط با تلویزیون است. خیلی از افراد وقتی در خانه تنها میشوند، حتی اگر نخواهند برنامهای از تلویزیون را با تمرکز تماشا کنند، آن را روشن میکنند و با صدای در حال پخش آن، احساس رهایی از تنهایی و آرامش پیدا میکنند.
تولید تلویزیون را به تاریخهای مختلفی نسبت میدهند. برخی آن را به اواخر قرن نوزدهم مربوط میدانند. بیشترین توافق، بر سر اواخر دههی بیست از قرن بیستم است که مخترعی بریتانیایی به نام جان لوگی برد در آن مقطع روی دستگاهی برای پخش تصاویر متمرکز شد.
اولین مرحله: تلویزیونهای مکانیکی
تلویزیونهای مکانیکی اولین نسلِ جعبههای جادوییاند. تلویزیونهای مکانیکی تنها در فضاهای کاملاً تاریک میتوانستند تصاویر را ارسال کنند. این تلویزونها با دیسکهای چرخان کار میکردند و تنها در فضاهای کاملاً تاریک تصاویر را ارسال میکردند. شیوهی کار تلویزیون مکانیکی اینگونه بود که دیسک با کمک موتور میچرخید و در هر چرخش یک تصویر را نشان میداد. دیسکهای گیرنده و فرستنده با هم هماهنگ میشدند. بعد دریافت کنندهی رادیویی گیرنده، امواج را به لامپ نئونی ارسال میکرد. با روشنشدن لامپ، دیسک میچرخید و تصویر فرستنده به نمایش درمیآمد.
دومین گام: تلویزیونهای الکترونیکی
تولید تلویزیونهای مکانیکی نقطهی عطفی در تاریخ تلویزون بهحساب میآید. این اتفاق سال 1927 رخ میدهد. برای اولینبار موفق میشوند تصاویر را به کدهایی تبدیل کنند و بعد آن کدها را برای گیرندهها ارسال کنند.
گام مهم بعد: تلویزیونهای CRT
تلویزیونهای الکترونیکی CRT مجهز به لامپ پرتوی کاتدی بودند. لامپ پرتوی کاتدی از طریق جریان الکتریکی پیکسلها را به صفحه نمایش میفرستادند.
یک تحول فراموشنشدنی: تلویزیونهای رنگی
پیشرفت تلویزیون هم مثل روند تولید هر چیز دیگری (جز سلاح)، در مقطع جنگ جهانی دوم با اختلال و توقف روبهرو شد. نیمهی اول دههی چهل، بیشتر کارخانهها و نیروهای تولیدی، درگیر ساخت سلاح شدند تا تلویزیون کمی بعد از پیدایش، با یک سکتهی مقطعی روبهرو شود. بعد از آن و در اوایل دههی پنجاه، جاهطلبیهای انسان به این سمت رفت که چهطور میشود ترسیم تخیلها را به واقعیت نزدیکتر کرد؟ اولین پاسخ به این سؤال، «رنگ» بود. شخصیتهای برنامهها و سریالهای تلویزیونی برای همذاتپنداری بیشتر به رنگ نیاز داشتند. جاذبهی بازیگران ستاره، از طریق تصاویر سیاهوسفید منتقل نمیشد. سرانجام در سال ۱۹۵۳، اولینبار تلویزیون رنگی تولید شد و در سال ۱۹۵۴، اولین برنامهی رنگی از شبکهی NBC پخش شد. بعد از آن روند رنگیشدن تلویزیونها فراگیر شد تا اوایل دههی هفتاد، آمریکاییها تمام برنامهها را بهصورت رنگی تماشا میکردند.
چند تحول پیاپی: صفحه نمایشهای بزگ، LCD و LED و OLED و QLED
چاذبهی بیپایان تلویزیون، عجینشدن روزبهروز آن با زندگی انسان در تمامی لحظات شبانهروز و حجم بالای سرمایهی در گردشی که تلویزیون را یک ابزار تبلیغاتی و البته رسانهای بزرگ و مهم میدانست، باعث شد هیچوقت کمالطلبی در حوزهی تولید تلویزیونهای بهتر و با کیفیت بالاتر پایان نپذیرد. بعد از دورهی ورود تلویزیونهای رنگی، با چند تحول کیفیِ شبیهبههم در حدفاصل دو دههی متوالی هستیم. ابتدا از تلویزیونهای بزرگِ جعبهای رها میشویم، بعد کیفیت و وضوح تصاویر در چند مرحله ارتقا پیدا میکند و از طرفی هم جاذبهی هرچه بزرگتربودن تلویزیونها آشکار میشود.
آخرین و شاید مهمترین قدم: تلویزیون هوشمند
بعد از چند مرحله تلاش برای ارتقای کیفیت، تحول در زمینهی تلویزیون بهگونه ای بود که این محصول و طرفدارانش را بهطور کامل وارد عرصهی تازهای کرد: ساخت تلویزیون هوشمند که روند تکاملی ساخت تلویزیون را از فصل و جای دیگری پیگیری کرد و بازیِ تحول تکنولوژی تلویزیون را وارد دنیای دیگری ساخت. تلویزیون هوشمند، خیلی بیشتر از آنکه فکر کنیم تنها امکان اتصال اینترنت به دستگاه را دارد، تغییرآفرین است. این تلویزیونها، زبان ارتباطی تماشاگر با تلویزیون را متحول ساختند. تا پیشازاین، مخاطب، مصرفکنندهای دستوپابسته پیشِروی تلویزیون بود، اما تلویزیون هوشمند، این رابطه را دوطرفه ساخت.
- برای آشنایی با ویژگیهای تلویزیون هوشمند ایستکول اینجا کلیک کنید.
حالا کاربرِ در ارتباط با تلویزیون هوشمند، نقش فعالی دارد. او میتواند به استریمها متصل شود، به پلتفرمهای مختلف سر بزند، تلویزیون هوشمند را به بستر اجرای اپلیکیشنهای کاربردی مختلف تبدیل کند، تا نقشی تعیینکنندهتر از هر زمانی دیگر پیدا کند. تلویزیونهای هوشمند، سرآغاز یک نوار پیشرفت و توسعهی دیگر در زمینهی تولید انبوه تلویزیوناند که معلوم نیست از کجا سر در بیاورد. پیشبینی میشود تلویزیون هوشمند، زمینهای برای پیوند پایانناپذیر تلویزیون با هوش مصنوعی باشد.
از مجلهی ایستکول یادداشت دیگری با موضوع تلویزیون هوشمند بخوانید:
نسل جدید تلویزیونهای هوشمند چگونه زندگیمان را تغییر داده است؟
نظرات کاربران